یه نهال تنها

از سکوت و تنهایی خسته شدم! میخوام حرف بزنم ...

یه نهال تنها

از سکوت و تنهایی خسته شدم! میخوام حرف بزنم ...

چرا میخوام بنویسم.....

از بچگی مینوشتم؛مینوشتم و زود پارشون میکردم چون دلم نمیخواست کسی نوشته هامو بخونه. میدونستم که اگر این اتفاق بیفته و کسی بخونه مشکلاتم ۱۰۰ برابر میشه!!!

اینجا رو انتخاب کردم چون هیچکس پیداش نمیکنه کسایی هم که میخونن منونمیشناسن بنابراین آزادانه و بدون سانسور هرچی تو دلم هست مینویسم...

بنابراین شما خواننده (احتمالی)عزیز!!

تعجب نکن از سبک و سیاق نوشتنم؛ میخوام قصه ۲۴ سال زندگیمو بنویسم .حداقل نتیجش اینه که یه کم از فشار روحیم کم میشه...

 

سلام

همونطوری که گفتم از سکوت خسته شدم! میخوام حرف بزنم...

اومدم تا شروع کنم...